از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

۱۴ دی ۹۸ ، ۲۲:۳۸

جام چهارم

به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی/ از سر خواجگی کون و مکان برخیزم

1.کسب معرفت بدون ادب ممکن نیست و هرکجا سفره معرفت گسترده شده، از برکت ادب بوده است.

2.اولیا خدا هیچ کجا با کسی دشمن نبوده اند و حتی با کسانی که با آنان دشمن بوده اند نیز ادب ورزیده اند. زیرا همه جا در حضور حق بوده اند.

3. کسانی که رابطه فرورفته ای با هم دارند (خلطا) اکثرا به یکدیگر ظلم می کنند.

4. موضع استغفار در حضور مولا.

5. به خرابات باید با ادب وارد شد، آنجا جای هرکسی نیست. همه محرمند و ادب ورزیده اند.

6.ادب صرفا رعایت آداب نیست.بلکه هرجایی ادب مخصوص به خود را دارد.گاهی رعایت آداب عین بی ادبی است.

7.اگر کسی به بهانه اعتراف گناه، انیت خود را ابراز نماید، این عمل او از گناه بدتر است.

8.بسیاری از اوقات اگر انسان موفق نمیشود، به سبب عدم رعایت ادب است.اگر کسی منتظر باشد که مجاهدت با هوای نفس، او را به نتیجه برساند اما خواندن خداوند و بنده بودن، از او بودن و از او داشتن خود و اینکه همه نسبت ها با اوست را نبیند، به نتیجه نمی رسد. اما اگر ادب ورزیده و همه را از او بداند، حتما سلوک اتفاق می افتد و فعلیت پیدا میکند.

 

 

۳۰ آذر ۹۸ ، ۱۸:۲۸

جام سوم

" غمزه شوخ تو خونم به خطا می ریزد/ فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد"

1.خونی که به خطا ریخته می شود شایستگی این را دارد که اتصال به حق پیدا کند و اگر به صواب ریخته شود یعنی این که کسی را مجازات میکنند که گناهکار است و به همین سبب قصاص می شود.

2. بدی و گناه یعنی این که چیزی بین من و خدا بنشیند و مرا از خدا دور کند. حال اگر نماز، من را از خدا دور نماید، این نیز بدی من است. اگر من به نماز خود عجب ورزم و به حسنات خود غرور پیدا کنم حسنه نیز تبدیل به سیئه میشود.

3. هرآنچه فاصله ایجاد میکند سیئه است.

4. دیدگاه اهل توحید و ولایت این است که انسان باید بگذرد و گذشتن بدین معنا نیست که کسی گناه نکند، بلکه به این معناست که انسان باید تا حدی خود را بشکند و تذلل، خشوع، خضوع و بندگی داشته باشد که هیچ چیز از وجود او باقی نماند.

5. آیا ممکن است انسانی که هنوز در محاسبات کوچک خود مانده است "بغیر حساب" را درک نماید؟

6.امکان ندارد کسی خسیس و محدود به محاسبات کوچک خود باشد و مرتبه " بغیر حساب" را درک کند.

۲۳ آذر ۹۸ ، ۲۲:۳۴

جام دوم

" گفته ای لعل لبم هم درد بخشد هم دوا / گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت"

1.خوش خرامان میروی چشم بد از روی تو دور، یک دعا نیست.یک حقیقت است. یعنی نگاه بد به قرآن و به تجلی حسن نمیرسد. کسی که نمیتواند خوب ببیند و نگاهی که پاک نشده و آلوده به تمنیات نفسانی، شهوت و یا غضب است نمیتواند حسن را ببیند.

2.معنای اتحاد نیست شدن است و محبت این نیست شدن را ایجاد میکند.

3.تا انسان در نیابد که در تاریکی است چراغ روشن نمیکند.

4.ترجیح درد بر درمان نیز نباید باشد. هرچه او برای ما میخواهد، همان را بپسندیم.

5.محبت حکم به وصال میکند و راه وصال اتحاد است و اتحاد بدین معناست که محب نباید باشد.

6. نفی روئیت نه. نفی رائی

۲۳ آذر ۹۸ ، ۲۲:۲۶

جام اول

" مرا از توست هر دم تازه عشقی/تو را هر ساعتی حسنی دگر باد"

1.دیدن حسن هنری است که دیده آلوده به دنیا نمی تواند آن را ببیند.

2.سری که باید به آن رسید، حسن دوست است.

3.حسن حقیقتی است متعال و سری است که باید ان را از نامحرمان و در "سحرگاهان" از پیرمیخانه گرفت.

4.آگاهی از حسن دوست به آسانی ممکن نیست و با دید جزئی میسر نمی شود بلکه در سحر و در خلوتگاه تجلی می باید آن را دید.

۱۸ آبان ۹۸ ، ۲۱:۴۴

از خوشحالی ها

فوق لیسانسه ها :D

۱۶ آبان ۹۸ ، ۲۰:۳۹

همه نقش های من

همسر؛ عروس؛ زن داداش؛ جاری و..

و امروز فرداست که زنعمو هم بهش اضافه بشه!

 

در عرض 3سال و 9ماه..

۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۹:۵۳

بدون عنوان

از بچگی معضل سلام کردن به استاد داشتمindecision

۲۱ مهر ۹۸ ، ۲۰:۴۰

همینقدر جدی!

مردی ات بیازمای، وانگه زن کن!

 

* سعدی

۲۱ مهر ۹۸ ، ۲۰:۳۵

در و گوهر

اندیشه کردن، که چه بگویم، به از پشیمانی خوردن که، چرا گفتم.

 

*سعدی به نقل از بزرگمهر

۲۱ مهر ۹۸ ، ۲۰:۳۲

هما و صبا

1. وصف تو را گر کنند، ور نکنند اهل فضل

حاجت مشاطه نیست، روی دلارام را

 

2. پشت دوتای فلک، راست شد از خرمی

تا چو تو فرزند زاد، مادر ایام را

 

* سعدی