از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

۲۲ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۴۷

کاش بشم..

پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب

تادر این پرده جز اندیشه او نگذارم..

ازدیشب اومده روی زبونم بدون اینکه قبل و بعدشو بدونم.

دوستش دارم ولی:))

۲۱ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۱۳

جبر

وقتی خودت از حاشیه نیای بیرون از حاشیه میارنت بیرون..

 

*حسرت یه سلام به دلم موند.

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۲۶

5 روز می نوشی

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت

من مست چنانم که شنفتن نتوانم..

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۲۵

حافظ

سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش..

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۲۳

مولانا

من چه گویم چون تو تو میدانی نهان..

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۳۱

رضا برضاک..

شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد..

 

 

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۳۰

عاشورا 98

ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت..

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۲۶

:))

خدایا ممنونم.

۱۸ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۱۷

ناکام

واقعیتش اینه که من از به خاک سپرده شدن آرزوهام ناراحتم و این روزها مدام این قضیه جلوی چشممه و مرتبا برام سوال پیش میاد که چرا من؟!! چرا بین این همه آدم من؟!! حسرت میخورم و بعد یادم میاد حسرت اون دنیا چندیین برابره و اصلا قابلقیاس با این دنیا نیست.

گاهی نمیشود که نمی شود که نمی شود...

۱۷ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۱۳

من vs او

تفاوت من با اونو میشه با یه نگاه 10 ثانیه ای به وبلاگهامون فهمید.

پستهای من همه کوتاه و معمولا بی هیچ توضیحی

پستهای اون همه بلند و پر از توضیح..