از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

۲۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۳۱

رضا برضاک..

شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد..

 

 

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۳۰

عاشورا 98

ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت..

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۲۶

:))

خدایا ممنونم.

۱۸ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۱۷

ناکام

واقعیتش اینه که من از به خاک سپرده شدن آرزوهام ناراحتم و این روزها مدام این قضیه جلوی چشممه و مرتبا برام سوال پیش میاد که چرا من؟!! چرا بین این همه آدم من؟!! حسرت میخورم و بعد یادم میاد حسرت اون دنیا چندیین برابره و اصلا قابلقیاس با این دنیا نیست.

گاهی نمیشود که نمی شود که نمی شود...

۱۷ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۱۳

من vs او

تفاوت من با اونو میشه با یه نگاه 10 ثانیه ای به وبلاگهامون فهمید.

پستهای من همه کوتاه و معمولا بی هیچ توضیحی

پستهای اون همه بلند و پر از توضیح..

۱۷ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۰۱

تاسف

بی شعور نباشیم.

*جدی

۱۵ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۴۷

فقط همین

من دوست ندارم با کسی قهر باشم. فقط میخوام رابطه م تنظیم و بدون حاشیه و سردرد باشه.

همین.

۱۵ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۴۳

یا حنان

ای کاش دوستی اتفاق می افتاد..

 

 

بسم الله

این چهارمین سالیه که ما از بهشت هبوط کردیم..

به جد میتونم بگم اون لذت و شعف از ته دل را هیچ وقت دیگه تجربه نکردم..

نمیدونم آیا دیگه تکرار میشه یا نه.

فقط امید داریم.. نه به خودمون بلکه به رحمت خدا و لطف دوستانش...

 

به پای خویش درآیند عاشقان به کمندت...