یعنی میشه؟

هی امیدوار میشم دوباره ناامید میشم

دلم یه ثبات مثبت میخواد(در رابطه با جمله بالا)

 

دلم یه اتفاق مثبت میخواد. یه دوپینگ برای ادامه دادن

متاسفانه

جدیدا خیلی بهم گیر میکنیم​​​​​

تُف به...

واقعیتش اینه که حالم داره بهم میخوره از این همه از خدا بی خبری،مال مردم خوری، دزدی، دروغگویی،بی مسئولیتی و خودخواهی.

هیچ وقت زبونم به نفرین نمیرفته. ولی جدیدا میره.. زیادهم میره.

خدا از سرشون نگذره که همه مونو داغون و  افسرده کردن. 

فتاح

تجلی کن و همه گره ها را بگشا...

یا شافی

توی مطب دکترم

خدا کنه چیزی نباشه.

میترسم آخه.

کاش میشد!

دلم میخواد برم یه جای دور. دورِ دور...

برم یه مدت نباشم. آبها که از آسیاب افتاد برگردم و ببینم که «گذشت»..حل شد..تموم شد.

به حرمت دوستی..

خوب بودم. رفتم موهامو شونه کردم و خوشگل بستم. اومدم نشستم ادامه کارمو انجام بدم زنگ زد و یه خبر بد داد. همه انرژیم گرفته شد. چقدر از اتفاقایی که قراره بیفته میترسم. 

خدایا به حرمت دوستی ..

این روزها مرتب اینستا چک میکنم

روزهایی که حالم خوبه کتاب میخونم.

روزایی که حالم خوب نیست اینستا چک میکنم..

خواهشا

تحمل این حجم از ناامیدی و بی انگیزگی سخته

واقعا سخته

خدایا بیا و به خوبی حلش کن.

اگه تو بتونی یه کاری بکنی. از ما که کاری برنمیاد

لطفا

خدای من

آبروم را بخر

خواهش میکنم.

بین همه نشدن های این روزها، یک شدن اراده کن..