از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۳۰ آذر ۹۸ ، ۱۸:۲۸

جام سوم

" غمزه شوخ تو خونم به خطا می ریزد/ فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد"

1.خونی که به خطا ریخته می شود شایستگی این را دارد که اتصال به حق پیدا کند و اگر به صواب ریخته شود یعنی این که کسی را مجازات میکنند که گناهکار است و به همین سبب قصاص می شود.

2. بدی و گناه یعنی این که چیزی بین من و خدا بنشیند و مرا از خدا دور کند. حال اگر نماز، من را از خدا دور نماید، این نیز بدی من است. اگر من به نماز خود عجب ورزم و به حسنات خود غرور پیدا کنم حسنه نیز تبدیل به سیئه میشود.

3. هرآنچه فاصله ایجاد میکند سیئه است.

4. دیدگاه اهل توحید و ولایت این است که انسان باید بگذرد و گذشتن بدین معنا نیست که کسی گناه نکند، بلکه به این معناست که انسان باید تا حدی خود را بشکند و تذلل، خشوع، خضوع و بندگی داشته باشد که هیچ چیز از وجود او باقی نماند.

5. آیا ممکن است انسانی که هنوز در محاسبات کوچک خود مانده است "بغیر حساب" را درک نماید؟

6.امکان ندارد کسی خسیس و محدود به محاسبات کوچک خود باشد و مرتبه " بغیر حساب" را درک کند.

۲۳ آذر ۹۸ ، ۲۲:۳۴

جام دوم

" گفته ای لعل لبم هم درد بخشد هم دوا / گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت"

1.خوش خرامان میروی چشم بد از روی تو دور، یک دعا نیست.یک حقیقت است. یعنی نگاه بد به قرآن و به تجلی حسن نمیرسد. کسی که نمیتواند خوب ببیند و نگاهی که پاک نشده و آلوده به تمنیات نفسانی، شهوت و یا غضب است نمیتواند حسن را ببیند.

2.معنای اتحاد نیست شدن است و محبت این نیست شدن را ایجاد میکند.

3.تا انسان در نیابد که در تاریکی است چراغ روشن نمیکند.

4.ترجیح درد بر درمان نیز نباید باشد. هرچه او برای ما میخواهد، همان را بپسندیم.

5.محبت حکم به وصال میکند و راه وصال اتحاد است و اتحاد بدین معناست که محب نباید باشد.

6. نفی روئیت نه. نفی رائی

۲۳ آذر ۹۸ ، ۲۲:۲۶

جام اول

" مرا از توست هر دم تازه عشقی/تو را هر ساعتی حسنی دگر باد"

1.دیدن حسن هنری است که دیده آلوده به دنیا نمی تواند آن را ببیند.

2.سری که باید به آن رسید، حسن دوست است.

3.حسن حقیقتی است متعال و سری است که باید ان را از نامحرمان و در "سحرگاهان" از پیرمیخانه گرفت.

4.آگاهی از حسن دوست به آسانی ممکن نیست و با دید جزئی میسر نمی شود بلکه در سحر و در خلوتگاه تجلی می باید آن را دید.