بدون عنوان
از بچگی معضل سلام کردن به استاد داشتم
اندیشه کردن، که چه بگویم، به از پشیمانی خوردن که، چرا گفتم.
*سعدی به نقل از بزرگمهر
1. وصف تو را گر کنند، ور نکنند اهل فضل
حاجت مشاطه نیست، روی دلارام را
2. پشت دوتای فلک، راست شد از خرمی
تا چو تو فرزند زاد، مادر ایام را
* سعدی
خواستم از تو گوشیم قرآن بخونم یهو دستم اتفاقی خورد روی سوره انفال.
" و اصلحوا ذات بینکم..."
اکی. تلاشمو میکنم..
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سوارانند...
همه یا رفتند یا دارند میرند.
فقط من موندم و چند نفر دیگه..
حس جاموندن خیییلی حس بدیه.
حسرت خوردن...
حسرت و افسوس اون دنیا چندییییین برابره.
* الهی بحق حسین و آبروی حسین ما را ببخش و پای حرکت بهمون بده.