از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

از ترس بی تو لال شدن حرف میزنم...

دوسه یاریم موافق تو هم ای دوست بیا/ منم و فکر و خیال تو! کسی دیگر نیست...

۹ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۹:۵۳

بدون عنوان

از بچگی معضل سلام کردن به استاد داشتمindecision

۲۱ مهر ۹۸ ، ۲۰:۴۰

همینقدر جدی!

مردی ات بیازمای، وانگه زن کن!

 

* سعدی

۲۱ مهر ۹۸ ، ۲۰:۳۵

در و گوهر

اندیشه کردن، که چه بگویم، به از پشیمانی خوردن که، چرا گفتم.

 

*سعدی به نقل از بزرگمهر

۲۱ مهر ۹۸ ، ۲۰:۳۲

هما و صبا

1. وصف تو را گر کنند، ور نکنند اهل فضل

حاجت مشاطه نیست، روی دلارام را

 

2. پشت دوتای فلک، راست شد از خرمی

تا چو تو فرزند زاد، مادر ایام را

 

* سعدی

۱۴ مهر ۹۸ ، ۲۳:۱۱

روانشناس و آدم حسابی

از دکتر شیری خوشم میاد.

حرف مفت نمیزنه!

۰۹ مهر ۹۸ ، ۰۸:۵۹

نیم بند!

رفیق نیمه راه نباشیم...!

*جدی

۰۵ مهر ۹۸ ، ۱۱:۵۳

دوستی

خواستم از تو گوشیم قرآن بخونم یهو دستم اتفاقی خورد روی سوره انفال.

" و اصلحوا ذات بینکم..."

 

 

اکی. تلاشمو میکنم..

۰۴ مهر ۹۸ ، ۲۲:۲۷

آه..

آه از آن جور و تطاول که درین دامگه است..

 

بدسرپرست

 

 

۰۳ مهر ۹۸ ، ۱۷:۰۰

تنهای تنها

تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من

پیاده میروم و همرهان سوارانند...

 

همه یا رفتند یا دارند میرند.

فقط من موندم و چند نفر دیگه..

حس جاموندن خیییلی حس بدیه.

حسرت خوردن...

حسرت و افسوس اون دنیا چندییییین برابره.

 

* الهی بحق حسین و آبروی حسین ما را ببخش و پای حرکت بهمون بده.